لین استارتاپ چیست؟
لین استارتاپ (lean startup) یا همان استارت آپ های ناب یه مفهوم خاص در راه اندازی کسب و کارهای جدیده که ریسکپذیری اونها رو تا حدود زیادی کاهش داده و به نوعی اطمینان از فروش محصول رو بالا میبره. در مفهوم استارت آپ به شکل سنتی، فرایند تولید محصول و عرضه اون به بازار بدون مطالعه مشتریان انجام میگیره و معمولاً درصد بالایی از استارتاپ ها دچار مشکل و شکست میشه. مفهوم لین استارتاپ اول توسط اریک ریس و استیو بلنک مطرح شد که بر اساس متدولوژی توسعه مشتری اجرا و پیاده سازی میشه. در این شیوه، به کارآفرین امکان کار همزمان به روی تولید محصول یا خدمات و همچنین مطالعه بر روی مشتریان داده میشه. یعنی کارآفرین هم فرصت داره که محصول خودش رو تولید کنه و هم میتونه وضعیت بازار و مشتری رو بررسی کنه. بنابراین، لین استارتاپ کمک میکنه که شرکتهای نوپا خیلی سریعتر خود را در بازار پیدا کرده و آمار شکست آنها کاهش پیدا کنه. البته این روش بسیار گسترده و وسیعه.
چه چیزهایی در موفقیت مفهوم استارت آپ نقش دارند؟
مفهوم استارت آپ نکات زیادی رو به ما یادآوری میکنه و به ما نشون میده که یه جوانه تازه به مراقبتهای زیادی برای رشد نیاز داره. مهمترین مرحله در رشد یه درخت یا یک گیاه، مراحل اولیه رشد اونه و اگه از این مرحله به سلامتی عبور کنن، توانایی و تحمل اون در برابر شرایط مختلف افزایش پیدا می کنه. بنابراین، در مورد استارت آپ ها هم با موارد مشابهی مواجه ایم که هر کدوم از اونها میتونن روند موفقیت این نهال جوان و تحت تأثیر قرار بده:
- بنیانگذاران رهبر یه تیم میتونه در فرصتهای مختلف به اونها کمک کنه و شرایط رو برای موفقیت اونها به وجود بیاره. یه لیدر یا سرپرست تصمیمات مهمی رو می گیره، دیدگاه دیگران رو مورد بررسی قرار میده و شرایطی رو به وجود میاره که گروه به سمت یه هدف خاص حرکت کنه. یه سرپرست بیکفایت ممکنه روند تصمیمگیری در یه گروه را به خطر بندازه و حتی روحیه تیمی گروه رو از بین ببرهد. مفهوم استارت آپ به معنی جمع شدن یه گروه در کنار هم و تبعیت اونها از خرد جمعیه. پس انتخاب یه رهبر یا سرپرست مناسب میتونه به تصمیمگیریهای مؤثر برای اطمینان از رشد و راه اندازی کسبوکار موفق کمک کنه.
- تیم ، هیچ وقت فراموش نکنین که استارت آپ در معنی پنهان خودش به عنوان تیمی معنی میشه که به دنباله رؤیا هستن. مثل یه تیم فوتبال، همه اعضای یه گروه به سمت یه هدف حرکت میکنن دو هر چه هماهنگی و همسانی این اعضا با هم بیشتر باشه، موفقیت اونها تضمین شده . احتمال خطا و اشتباه توسط همه افراد جامعه وجود داره، اما اگه اعضای یه تیم بتونه پشتیبانی لازم رو از هم داشته باشن و تیم رو در چالشهای مختلف همراهی کنن، طی کردن مسیر موفقیت برای اونها سخت نیست.
- استراتژی رشد، ما در مراحل راه اندازی استارت آپ به این نکته اشاره کردیم که داشتن نقشه راه خیلی مهمه و نقش تعیینکنندهای در موفقیت تیم داره. سرعت بخشیدن به روند کار در بعضی مراحل و کاهش سرعت اون در چالشها به عنوان یه استراتژی حرکتی در نظر گرفته میشه و باعث میشه که همه اعضای تیم از اون پیروی کنن. به خاطر داشته باشین که در روند رشد یه کسبوکار، هیچ وقت رشد بیش از حد سریع یا بیش از حد کند وجود نداره و این اعضای تیم هستن که با توجه به نقشه راه، به مسیر حرکتی اون و موفقیت اون کمک میکنه.
- محصول استارت آپ ، ممکنه به عنوان یه ایدهپرداز به سراغ محصولی بزرگ و جذاب برید که همیشه آرزوی رسیدن و تولید اون رو داشتین، اما این به معنی این نیست که بقیه اون رو دوست داشته باشن و با استقبال جامعه رو به رو شن. گاهی ممکنه شما در تخصص خودتون به این نتیجه برسین که تولید یه محصول میتونه به جامعه کمک کنه، اما اگه این محصول از طرف افراد جامعه پذیرفته نشه، باید خودتون رو برای شکست آماده کنین. به همین دلیله که پس از ایده پردازی، باید به مطالعه جامعه و تعیین نقشه راه برسین تا ببینین که عکس العمل جامعه نسبت به این محصول چیه و آیا استقبال از اون برای موفقیت کسب و کار شما مناسبه یا نه.
- بازاریابی و مارکتینگ، بازاریابی و مارکتینگه که به نوعی وظیفه شناسوندن و رسوندن محصول و خدمات شما به مشتریان رو به عهده داره. این حقیقت رو یادتون باشه که محصولی با نام تجاری ناشناخته، کمتر مورد توجه قرار میگیره و برای مشتریان هیجانانگیز نیست.
خود شما به عنوان یه خریدار در فروشگاه به دنبال برندهای شناخته شده میرید یا از محصولات معمولی استفاده میکنین؟ پس این حق رو به ما بدید که بازاریابی و مارکتینگ رو در بحث راه اندازی استارت آپ مهم بدونیم و به شما هم توصیه میکنیم که تمامی تلاش خودتون رو به کار ببرین تا با موفقیت از این مرحله عبور کنین. چه چیزهایی در شکست استارت آپ نقش دارن؟ در بند قبل به این نکته اشاره کردیم که چه چیزهایی میتونه موفقیت یک استارت آپ رو تضمین کنه. اما گاهی ممکنه فاکتورها و عواملی در مسیر حرکت این تیم به وجود بیاد که باعث شه تمامی تلاش اونها از بین رفته و متاسفانه به شکست تبدیل شه. به عنوان مثال، در بعضی از مواردی که در بند قبلی اشاره شد، کوتاهی در هر کدوم از اونها یعنی شکست تیم و از بین رفتن محصول اونها. به این نتیجه رسیدیم که 6 عامل زیر در شکست اونها تأثیر گذاره:
1. ناتوانی در درک نیاز مشتریان ،کسانی که به دنبال راه اندازی یه استارت آپ هستن، در نهایت میخوان یه محصول تولید کنن و ایدههای خودشون رو به معرض نمایش گذاشته و به یه مشتری بفروشن. طبیعتاً فروش یه محصول با تکنولوژی بسیار پیشرفته در سطح شهرهای کوچک نمیتونه یه ایده مناسب باشه. یه ایده برای تبدیل شدن به یه محصول، زمانی مناسبه که مشتری برای اون پیدا شه. پس تیمهای بازاریابی و بررسیهای اولیه ایده، باید بر نیاز مشتریان متمرکز شن و به این مسئله توجه کنن که افراد جامعه بیشتر به سمت چه محصولاتی متمایلن و این محصول چه نیازی از اونها رو برطرف میکنه.
2.عدم توجه به بازخوردهای نمونه اولیه در مراحل راهاندازی استارت آپ به این نکته اشاره کردیم که نمونه اولیه نقش مهمی در موفقیت کار داره. شما وقتی که یه ایده رو پرورش میدید، باید چند نمونه اولیه از اون (مثلاً 100 عدد) رو تولید کنین و در بین طیفهای مختلف جامعه تقسیم کنین. اگه کسب و کار شما آنلاینه، میتونین 100 نسخه دمو ایجاد و با ارسال اون برای دیگران، بازخورد موردنظر خودتون رو بگیرین. این مرحله برای کسب سود یا حتی برای مطالعه بازار نیست؛ بلکه این فرصت به شما داده میشه که محصول خودتون رو در معرض قضاوت افراد مختلف جامعه قرار بدین و بازخوردهای اونها را دریافت کنین. اگه نسبت به این بازخوردها عکس العملی نامناسب داشته باشین و به اون توجه نکنین، مطمئن باشین که مسیر شما به سمت پل شکسته.
3.برنامهریزی با هدف کسب پول و نداشتن اشتیاق برای کار و زحمت اگر انگیزه اولیه شما صرفاً کسب درآمد و پوله، منش شما با مفهوم استارت آپ همخوانی نداره و بهتره که این کار را شروع نکنین. دلیل ساده اینه که برای موفقیت احتمالاً مجبوید که در طول روز بیش از 15 تا 18 ساعت کار کنین و حتی ممکنه در چند مرحله متوالی شکست بخورین. یه کارآفرین میدونه که در نهایت موفق میشه و حتی اخر مسیر خودش رو میبینه. در واقع اونها میدونن که کسب پول به مدت زمان بیشتری نیاز داره و رسیدن به اون در کوتاه مدت امکان نداره. نداشتن اشتیاق باعث دلسرد شدن بقیه اعضای تیم و رها کردن ایده میشه.
4.نداشتن مهارت لازم برای موفق شدن، اگر فکر میکنین که کار یه کارآفرین، فکر کردن به فکر های بزرگ و استخدام افراد دیگه برای انجام کاره ، بهتره یه بار دیگه به مفهوم استارت آپ فکر کنین. یکی از دلایل اصلی عدم موفقیت این پروژهها در شروع کار اینه که لیدرها و سرپرستها نمیتونن چیزهایی که برای موفقیت لازمه رو فراهم کنن. شروع کار یک استارت آپ از یه ایده خام شروع میشه و این کار آفرینه که باید این ایده رو به شکلهای مختلفی پردازش کنن تا بتونن از اون یه محصول خوب و مناسب بگیره. تلاش زیاد، کسب دانش، اختصاص وقت و مشورت با افراد زبده در این بخش باعث جلوگیری از شکست یه ایده میشه.
5.عدم توانایی کافی برای افزایش سرمایه ، در بخش قبلی به معرفی انواع سرمایهگذار و انجام مراحل مختلف برای پیدا کردن یه سرمایهگذار مناسب اشاره کردیم. پیدا کردن سرمایهگذار مناسب با پروژه و ایده، یه هنر واقعیه و به ما کمک میکنه که بسیاری از چالشهای مالی پروژه رو کنار بزنیم. نکته مهمی که در رابطه با موفقیت استارت آپ ها وجود داره، بحث افزایش سرمایه در مراحل بعدیه. وقتی که شما در مرحله تولید نمونه اولیه یا پایلوت هستین و صرفاً بخش مطالعاتی کار را انجام میدین، هزینههای شما کمتر از زمانیه که وارد بحث تولید انبوه میشین. پس اگه یه لیدر یا سرپرست نتونه با مقتضیات پروژه، سرمایه کافی را فراهم کنه، احتمال شکست استارت آپ افزایش پیدا می کنه و یا ممکنه روند رشد اونها کمتر شه.
6.رهبری و تیم ضعیف به همون اندازه که یه تیم قوی و رهبری قوی به موفقیت یه استارت آپ کمک میکنن، میتونه باعث شکست اون هم شه. انتخاب اعضای گروه صرفاً بر اساس تواناییهای علمی یا تواناییهای بازاریابی نمیتونه تضمین کننده موفقیت یه پروژه باشه، بلکه هم اعضای تیم و هم رهبری باید در قالب یه بدن قرار بگیره و همه اونها برای رسیدن به موفقیت تلاش کنن. حضور این افراد در کنار هم مثل حضور افراد در یه کشتیه که ممکنه مسیر اونها به سمت ساحل موفقیت باشه و یا در یکی از طوفانهای مسیر شکست بخوره.